شاینا شاینا ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

شاینا احمدلو

حاج خانم

دخمل مامان شما عاشق عینک هستی میدونی که فکر میکنم صد دفعه فقط تو این وبلاگت گفتم یعنی به عینک هیچ کس رحم نمیکنی بخصوص عینک مامانی و عینک آقاجون هر وقت آقاجون میاد از ترس شما باید عینک و خودکارش رو سریع قایم کنه ولی اینقدر دوست داشتنی هستی بعضی اوقات به ذوق بغل کردن سریع شما یادمون میره عینکامون رو قایم کنیم و شما هم سریع سوء استفاده میکنی عشقم ولی یه بار خواستی عینک آقاجونی رو بزنی شدی عین حاج خانمای کپل الهی قربونت بشم که ایشالله حاج خانم بشی عسیسممممممممممممممممممم البته با حاج آقاتون ( الهی که قند تو دلم آب شد )     حاج خانم من الهی فدای تو لباس کثیفت که در حالت قشنگی آقاجونی هم داشت همکاری میکرد شما رو ثابت نگه داریم ...
26 مرداد 1392

سفره خونه

عزیزم با دوستت آراد تصمیم گرفتیم بریم سفره خونه ولی چشمتون روز بد نبینه عزیزم اینقدر شما اونجا دوییدی و که خدا میدونه حالا ایناش به کنار همش میخواستی دستت رو بکنی توی آب نمای وسط سفره خونه و ما باید جلوی شما رو میگرفتیم از یه طرفی هم همه کسایی که اومده بودن سفره خونه میخواستن شما رو بغل کنن و شما هم طبق معمول با روابط عمومی بالایی که داری ( کلی تعریفیدم   ) میرفتی و پیششون و باهاش حرف میزدی و همه میگفتن خانم شما از دست این کوچولو چی میکشی ولی مامانی گفت تازه الان معنی زندگی رو فهمیدم ( بازم کلی تعریفیدم )  خلاصه بگم خستمون کردی !!!!!!!!!!!!!!! بریم ادامه مطلب اصلا طاقت نشستن نداری که شمامیخواستیم یه عکس بگیریم ما رو ناک...
14 مرداد 1392

افطاری

شاینا خانم تو ماه رمضون امسال ما خیلی افطاری رفتیم خیلی هم افطاری شما دادی و بایدبگم که اینقدر شما تو مهمونایی افطاری خانم بودی که هر چی مامانی بگه کم گفته هر چی بگم واقعا کم گفتم اینقدرم مهمون نواز بودی و همه اسباب بازیات رو به همه میدادی وقتی هم میرفتیم مهمونی اگه کسی بهت اسباب بازی نمیداد شما اصلا گله نمیکردی ولی یکم با آرمین اذیت شدی آخه اینقدر آرمین شما رو زددددددددد قربونت بشم که اینقدر صبور بودی که هیچی نمیگفتی و فقط گریه میکردی و فدای مهربونیت بشم که اصلا جواب کتک ها رو نمیدادی از بس که خانمی شاینا میره افطاری ( شاینا و آرمین ) شاینا افطاری میده (شاینا و سبحان )   ...
2 مرداد 1392

کلاه کدخدا

مامانی یه نی نی داری که خیلی میدوستیش مامی جونی از سوریه خریده وقتی که هنوز شما نبودی و من و بابایی تازه نامزد بودیم ، الان شما عاشق این نی نی هستی و هر جا میری میخوای با خودت ببریش حتی وقتی میخوایم چند لحظه بریم بالا خونه مامی جونی حالا تصور کن من باید شما رو بغل کنم یا نی نی ( آخه نی نی اندازه خودته ) خلاصه بگذریم این نی نی قصه ما یه کلاه داره که شما اصرار داری بذاری رو سر خودت وقتی هم میذاری میشی عین دختر کدخدا هههههههههههههههههه   ...
2 مرداد 1392

کفش سیندرلا

الهی فدای کفشات بشم مادر الهی قربون این پاهای نازت بشم عزیزم وای خدا چقدر تو نازی آخه هر چی میپوشی اینقدر بهت میاد اینقدر باکلاسی تو عزیزمممممممممممممممممممممممم   اینم نمای نزدیک ...
2 مرداد 1392

شاینا میره آرایشگاه مامان غزالههه

دخملی شما اینقدر گرمایی هستی که همش در حال عرق کردنی مخصوصا تو این روزای گرم تابستون عزیزم واسه همین در یک حرکت خودجوشانه مامانی تصمیم گرفت موهای نازنین و طلایی شما رو کوتاه کنه که مورد توبیخ و دعوای خیلیا شد ولی خوب مامانی به خاطر خودت اینکار رو کردم شما هم اینقدر خانم بودی اینقدر خانم بودی که نشستی و هیچی نگفتی تا مامانی موهات رو کوتاه کرد آخه مامانی آرایشگر ماهری هستش میگی نه نگاه کن     الهی قربون خندیدنت بشم عروسکم اینقدر قشنگ میخندی و ژست میگیری واسه من اینجام تو بغل بابایی هستی تو پاساژ ستاره قشممممممممم ...
26 تير 1392

مادرانه

دخترم الان 8 روزه که از ماه رمضون گذشته اولین روزی که مامان روزه بود و سفره افطار رو پهن کرد مامانی داشت سر سفره دعا میکرد واسه خوشبختی تو واسه سلامتی تو و بابایی یه دفعه شما گفتی : مامان  و دستای خشکلت رو بردی بالا و یه چیزی گفتی همون موقع مامانی بغلت کرد و به خاطر اینکه خدا تو رو بهم داده شکرش کردم من خیلی خوشبختم چون تو رو دارم خیلی خیلی خوشبختم بخاطر داشتن فرشته کوچیکی مثل تو از خدا ممنونم که خدا تو رو بهم داده هیچ لذتی بیشتر و بالاتر از بغل کردن شما نیست واسه من همون موقع واسه همه مامانای منتظر دعا کردم ایشالله که خاله هاجرم زودتر نی نی اش بیاد تو بغلش به حق همین روزای عزیز   8 روزه از ماه رمضون گذشته و 8 روزه که شما سر ...
26 تير 1392

قفل کردن

( از زبان دخملی ) :                   آخه یعنی چی در خونه رو قفل نمیکنید دیگه نبینما اصلا از این به بعد من خودم در خونه رو قفل میکنم مثلا دختر تو خونه داریدا اصلا به من فکر نمیکنید   قربون هوش و ذکاوتت بشم مادرررررررررررررررررررررررررررر ...
26 تير 1392