شاینا شاینا ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

شاینا احمدلو

چمدون

خونه خاله کتی داشتی با مامانی قایم موشک بازی میکردی ببین کجا رو واسه قایم شدن پیدا کردی   دالی موشه ...
11 مهر 1392

فیتیله و عموقناد

دخملی تو جشنواره تابستانی قشم دوباره عموقناد اومده بود قشم و قرار بود شما برید و باهاشون عکس داشته باشید ولی برعکس شد مامانی حوصله نداشت شما رو ببره و بابایی باهاشون عکس گرفت چون عموقناد رفت بود مغازه بابایی و رفت پشت ویترین و با بابایی عکس گرفت البته با آقاجونی برده بودش مغازه بابایی بریم عکس بابایی رو ببینیم یکم بخندیم تو وبلاگ شاینا عشقی عکس بابایی     اینم بابایی و عمو قناد تو مغازه بابایی ( چه جالب من الان دیدم رو ویترین مغازه بابایی روزنامه آقاجونی هم هست ) خخخخخخخخخخخخخخخ ...
11 مهر 1392

بابلسر

دخملی رفته بودیم تهران با دوستای بابایی رفتیم شمال این دفعه رفتیم بابلسر و دست بر قضا ویلامون استخر داشت شما و دوستاتون و دوستای بابایی کلی شنا کردین شما هم با اون مایوی خوشکلت کلی کیف کردی عروسکم یعنی میخوام بگم شما تو شمال خیلی خانم بودی فقط دو روز آخر غذای شما تموم شد و شما ساز مخالف رو زدی گلم ولی خیلی بهت خوش گذشت دیر میخوابیدی دیر بلند میشدی هی آب بادی ( ب قول خودت ) هی تو حیاط مگه میشد تو رو از حیاط آورد بیرون ولی خوشبختانه به دلیل وجود چندین همراه که هر کدوم چند دقیقه شما رو نگه میداشتن شما مدام تو حیاط بودی و کلی بهت خوش میگذشت بریم عکسا رو ببینیم   شنا عشقی در حال شنا کردن شاینا و باباش مامانی فقط بگ...
11 مهر 1392

پیانو

دخملم میخواد در آینده یه موزیسین معروف بشه اینقدر به موسیقی علاقه داری که خدا میدونه هر آهنگی رو بهش دقیق نمیشی ولی با هر آهنگی میرقصی و دست ما رو هم میگیری که همراهیت کنم قربونت بشم قرتی خانم   بریم ادامه مطلب ببینیم چجوری عشقی پیانو میزنه   اینم دو عشقیای من ...
9 مهر 1392

شیک

چقدر تو شیکی مامانی شیک و خوشمزه قربون ژست گرفتنت عسیسممممممممممممممممممممممممممممممم ...
9 مهر 1392

بیلیارد

دخملی داره رفتیم تهرون یه مدتی نبودیم و چقدر این دفعه خوش گذشت و شما واقعا تغییر کرده بودی و خیلی خانم شده بودی بریم چند تاعکس ببینیم   بریم ادامه مطلب پارمیس و شاینا   پارمیس و شاینا و امیرعلی یعنی یه عکس درست و حسابی نتونستیم ازتون بگیریم   اینم یه عکس سه نفری دیگه یعنی پارمیس به زور تو رو نگه داشت که یه عکس بگیریم   ...
9 مهر 1392

خداحافظی از قشم

شاینا وقتی میره به تهرون از دوستش آراد که خیلی زحمت کشیده و نگهش داشت تو نبود مامان جون و عمه شیما خداحافظی کرد که اشک همو رو درآورد اینم عکسش   ...
9 مهر 1392

شاینا خانم

الهی فدای این خانمی تو بشم که اینقدر بزرگ شدی و میخوای با خودت کیف ببری بیرون اینقدر قشنگ کیف واسه خودت بر میداری ( البته این کیف نیستا زیراندازه که مامانی خرید واسه وقتی که میخوایم بریم ددر دودور )   ...
6 شهريور 1392

دریا

دخملی گلم تا حالا دو بار شما رفتی دریا ( تو قشمیم دریا که چه عرض کنم خلیج فارس و اقیانوس اینجاست ولی ما تا حالا فقط دو بار رفتیم دریا خخخخخخخخخخخخخخخخ ) تازه شما هم خیلی علاقه به دریا نداری یه بار تو 10 ماهگی یه بارم تو 17 ماهگی رفتی عزیزم البته گریه نمیکردی ولی اگه ما شما رو میبردیم میرفتی ولی بعدش سریع به ساحل پناه میاوردی و همش دوست داشتی تو ساحل شیطونی کنی عشقم بابایی هم حسابی دنبالت کرد و با همدیگه دنبال بازی کردید و بهتون خوش گذشت مامانی هم در حال هنرنمایی بود به به ببین چه کرده این مامانی   بریم ادامه مطلب دخملی میخواستم یه عکس با این اسمت بندازم شما که طبق معمول اجازه نمیدادی ولی به هر حال یه عکس گرفتیم که اصلا صورت ش...
6 شهريور 1392