شاینا شاینا ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

شاینا احمدلو

راه رفتن

عزیزم شما چند روزی هست که میخوای به تنهایی راه بری عزیزم الهی فدات بشم که خیلی میافتی ولی دست از تلاش بر نمیداری و همچنان واسه موفقیت تلاش میکنی خدایا این عزیز دلم رو حفظ کن که توی همه مراحل زندگیش موفق باشه خدایا کمکش کن که توی زندگیش هیچ وقت به این اندازه زمین نخوره و همش سربلند از زندگیش بیرون بیاد عزیز دلم فدای اون پاهای کوچولو و ظریفت بشم که اینقدر دوست داری با کمک پاهای خودت بلند بشی و راه بری خیلی میدوستمت زیاد عزیزم  
23 ارديبهشت 1392

دندون

بالاخره دختره تنبل ما دندونس در اومد الهی قربون اون مروارید کوچولوت بشم که اینقدر قشنگه وقتی میخندی میاد بیرون یه روز وقتی داشتیم ناهار میخوردیم شما هم لیوان رو گرفتی و شروع کردی کشیدن به لثه هات که ما صدای دندونات رو شنیدیم و اونقدر ذوق کردیم که اونقدر ذوق کردیم که هر چی بگیم کم گفتیم خیلی جالب بود تو هم متعجب بعدش فکر کردی چه خبره شروع کردی به تکون دادن و خندیدن گل قشنگم       ما هم تصمیم گرفتیم برای شما جشن دندونی بگیریم ولی چون تو محرم وصفر بود گذاشتیم بعد از صفر ...
23 ارديبهشت 1392

یلدا

دختر گلم این اولین شب بلند سالی هست که عشق مامان پیش ما هستی دختر گلم اولین شب بلندی که من و بابات کنار بهترین موجود زندگیمون هستیم شاینای گلم امید زندگیم امیدوارم همیشه تو زندگیت بهترین روزا و شبا رو داشته باشی و بهترین لحظات زندگیت به اندازه بلندترین شب سال باشه شاینای گلم من عاشقتم دوستت دارم حتی از شب یلدا هم بلندتر و بیشتر ...
23 ارديبهشت 1392

10 ماهگی

دخترم تو ده ماهگی وزن خوبی داشتی عزیزم 700/10 بودی عشقم ولی خیلی واسه غذا خوردن مامان رو اذیت میکنی واسه دندونات فکر میکنم باشه که یک هفته تمام هیچی نمیخوردی و دهنت رو باز نمیکردی اگرم باز میکردی وقتی مامان قاشق رو میذاشت تو دهن قشنگت دیگه نمیبستی اگه بدونی چقدر مامان گریه کرد تو این یک هفته مامانی این شکلی بود   ولی گذشت با هر روشی دوباره خوردی گلم کنر هود آشپزخونه کنار کابینتا و هزار تا چیز دیگه ای ای ای یه شب یکی از دوستای بابابزرگت ما رو دعوت کرد رفتیم توی یکی از روستاهای قشم خیلی خوش گذشت و شما خیلی بازی کردی و دوستای خوبی هم داشتی که باهاشونم عکس گرفتی ...
23 ارديبهشت 1392

پستونک

دخترم تو شش ماهگی لثه های مثل بلورت خیلی میخارید واسه همین من به شما پستونک دادم شما هم خیلی خوب میخوردی ولی فقط فقط یک ماه پستونک خوردی بذار یه عکس خوشمل از پستونک خوردنت بذارم مامانی     شاینا خانمی در حال خوردن پستونک ولی نمیدونم چرا اینقدر ناراحتی مامانم ...
23 ارديبهشت 1392

عاشورا

امسال اولین محرم و صفری هست که تو پیش مامان و بابایی هستی گلم چقدرم لباس علی اصغر بهت میاد فرشته کوچولو   چند تا عکس از روز عاشورا     شاینا در حال سخنرانی پشت تریبون ...
22 ارديبهشت 1392

9 ماهگی

عزیز دلم تو نه ماهگی خیلی فعال و زرنگ شدی چهار دست و پا میری گلم شما سینه خیز نرفتی و میخوای به همه ثابت کنی که کسی نیستی که رو زمین باشی و همش بالا نشین هستی تو نه ماهگی هم یاد گرفتی گوشی موبایلت رو روی گوشت میذاری و یه صدای ااااااا   همون الو رو میگی قربونت برم گلم       وای وای دختر که نباید اینجوری بشینه اگه بابات ببینه ...
22 ارديبهشت 1392

8 ماهگی

الهی قربونت برم که اینقدر خانم شدی عزیزم هوا یکم سرد شده و مامانی نگرانه وقتی تو رو میبره بیرون سرما نخوری آخه خیلی زود به زود سرما میخوری عزیز دلم ببین مامان چجوری تو رو به صورت کامل پوشنده ...
22 ارديبهشت 1392