شاینا شاینا ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

شاینا احمدلو

مهد کودک

1392/6/3 8:39
نویسنده : مامانی
203 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم دیروز که پست مهدت رو گذاشتم خیلی ذوق کرده بودم عروسکم مامانی دو بار به مربی شما زنگ زد و حالت رو پرسید خانمم ظهر کار مامان زیاد بود و نتونسته بود بیاد دنبال شما و آقاجون اومده بود مهد شما رو برده بود خونه به خاطر این جشنواره قشم مجبور شدم ساعت 4 بیام خونه که دیدم شما نخوابیدید و بد خواب شدید وقتی دیدمت همه بدنم لرزید نمیدونم چی شده بود که تمام چشمت زخمی شده بود و دور چشمت کبود بود و یه روزه هم اینقدر لاغر شده بودی عروسک مظلوم و بی دفاع من دیشب خیلی گریه کردم و اعصابم خورد شده بود نمیدونم باید چیکار کنم تو این پیک کاری مامان تو هم خیلی اذیت میشی دیشب که داشتم با مامان آراد صحبت میکردم دیگه خیلی اصرار کرد که شما رو ببرم امروز میخوام شما رو ببرم خونه آراد اینا ایشالله که زخم چشمات خوب بشه و خاله مریم تا آخر هفته بمونه که وقتی میخوایم بریم تهران دیگه مجبور نشیم شما رو ببریم مهد هر چی کمتر بمونی مهد بهتره نمیدونم اینجا آخر دنیاست

مهد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

✿♥✿ محمدپارسا ✿♥✿
3 شهریور 92 14:26
الهی قربونت برم آخه چی گذشته بهت توی اون مهد
چرا اینطور شد؟
انشالا که زودی چشمت خوب میشه
حالا بخند خوشگل خانومی


مرسي گلم ايشالله
اين كوچولوها خيلي مظلومن معلوم نيست واقعا تو مهد چند تا بچه افتادن رو عروسكم
از طرف خاله کتی و پارمیس جون
3 شهریور 92 16:02
عزیزم ای کاش خونه ما به شما نزدیک بود که در این مواقع میومدی پیش خاله


خاله جوني كاش اينجا بوديييي دلم شما رو ميخواد باورت ميشه تو يه روز اينقدر لأغر شده
عموسعیدوزهرا
5 شهریور 92 20:06
انشاالله به همین زودی بابات ازدواج کنه








چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟











شما خوبی سعید آقا

عمه شیما
5 شهریور 92 20:16
عروسکم عشقم خیلی ناراحت شدم زود خوب شو