شیطونک من
عزیزم دیگه واقعا نمیشه شما رو کنترل کرد خیلی خیلی خیلی خیلی شیطون شدی و کنجکاو خونه اصلا دیگه قابل تمیز کردن و مرتب کردن نیست هر چند دقیقه با یه اسباب بازی بازی میکنی و سریع میری سراغ یکی دیگه اکثرا هم اسباب بازی رو میاری تو پذیرایی تازه کاش به همون اسباب بازیات قانع باشی یه وقتایی به وسایل خونه هم بازی میخوای بکنی یعنی اگه از دستت غافل بشم سریع گوشکوب برقی رو برمیداری و میزنی به برق اگرم بخوام ازت بگیرم گریه میکنی جوری سوزناک گریه میکنی که آدم به خودش شک میکنه عروسکم بگم که حسابی داری با این کارا مامانی رو خسته میکنی و دنبالت خودت میکشونی تا یه اسباب بازیت رو من برمیدارم تازه یادت میافته که ای بابا این هم میشه باهاش بازی کرد سریع میای برمیداری که من جمعش نکنم خلاصه بگم خستم میکنیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
اینم یه نمونه از کارات